به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایسنا؛ مریم مشرف در نشست علمی با موضوع "بلاغت تفسیر و استعارههای عرفانی" که از طرف قطب علمی تحقیق در متون حکمی و عرفانی دانشگاه اصفهان در دانشکده ادبیات برگزار شد، اظهار کرد: تجربه عرفانی زمینهساز شکلگیری زبان عرفانی شده است.
او اظهار کرد: منظور از تجربه عرفانی بالا رفتن عمر نیست، بلکه منظور احوال درونی و غیرقابل بیان عارف است. با این وجود متون عرفانی که امروز در دسترس داریم، میراثی است که تا حدودی میتوان به آن تجربههای عرفانی پی برد. شبی که ماه مراد از افق شود طالع/ بود که پرتو نوری به بام ما افتد. در این بیت افق استعاره از دل است و بام استعاره از تن.
عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی تصریح کرد: زبان مورد استفاده عرفا در بیان تجارب عرفانیشان نه زبان عبارات که زبان اشاره است؛ چنانچه سلمی در حقایق التفسیر خود برای انتقال چشمانداز تجربه عرفانی از دو اصطلاح "منازلات" یعنی نازلشده بر دل و "مکاشفات" یعنی تجلیات عالم غیب نام میبرد.
مشرف اضافه کرد: مولوی نیز وقتی میگوید هست بر سمع و بصر مهر خدا/ در حجب بس صورت است و بس صدا، منظور او از صورت منازلات و مقصود او از صدا مکاشفات است. همچنین جنید خراز - عارف قرن سوم - در تفسیری که بر قرآن نوشته کوشش میکند موضوع درجات در تجربه عرفانی را ثابت کند.
وی افزود: در عرفان درجات بر اساس مجاهده سالک حاصل میشود چنانکه در قرآن آمده "والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا". در کتاب "مینوی خرد" نیز دانا یا همان سالک از عقل که مینوی خرد است در خصوص راه و چگونگی عبور از آن سوالاتی میپرسد.
این استاد دانشگاه ادامه داد: باید به این نکته توجه داشت که در کنار استعاره در ادبیات عرفانی سمبولهای بسیاری وجود دارد، یعنی استعارههای بدون قرینه که وجه شبه آنها قابل تأویل است. این ویژگی اگرچه منشأ خلاقیتهای ادبی بسیاری شده اما دشواری راه را بیشتر میکند. البته در زبان عادی نیز از سمبولهایی استفاده میشود، مثلاً شاخه زیتون نماد صلح اما در زبان عادی این امری قراردادی است.
مشرف در پاسخ به این پرسش که منشأ عرفان آیا امری درونی یا بیرونی است به این سخن قاسم غنی استناد کرد که عرفان بسان دریایی است که از جانب رودهای بسیاری حاصل شده اما چه اهمیت دارد بدانیم قطرههای این دریا متعلق به کدام رودند.
نظر شما